حیات پس از مرگ
برخی از شما ممکن است که به داستان ظهور شری راماکریشنا اعتنایی نکنید. اما نمونه ارواحی که جسم گرفته اند و در برابر افراد خانواده یا دوستانشان ظاهر شده اند، بی شمار است . دانشمندی بزرگ به نام فلاماریون ( ۱۱) که در واقع ستاره شناس دربار فرانسه بود، یکی از شگفت انگیزترین انسان های قرن حاضر است . آمیزه ای زیبا از هوش و الهام در او دیده می شد. فلاماریون نابغه ای با خصوصیات معنوی و روحانی بود که وقتی درگذشت بیش از هشتاد سال داشت . او عقیده داشت که باید سخت کار کرد، بنا بر این روزانه ده ساعت کار می کرد، اما علی رغم این کار سخت ، همیشه نور آرامش در چهره اش می درخشید و هرگز خشمگین نمی شد.
روزی از او پرسیدند: « راز زندگی و آرامش همیشگی تو چیست ؟ »
فلاماریون گفت : « من هرگز جاه طلب نبوده ام . » کمی مکث کرد و بعد افزود: « چگونه می توانم به افلاک و ستارگان نگاه کنم و جاه طلب باشم ؟ »
او انسانی بزرگ بود که در حضور خدای نامتناهی زندگی می کرد و از جاه طلبی رها بود و فقط می خواست به مردم رنجدیده خدمت کند.
این دانشمند ارزشمند تجربه ای را در کتاب مشهور خود، یورانیا ( ۱۲) شرح داده است . فلاماریون در باره درگذشت یکی از دوستانش به نام اسپرو ( ۱۳) می گوید: « یک شب وقتی از پلکانی که به بالکن خانه منتهی می شد بالا می رفتم وحشتزده و در حالی که فریاد در گلویم خاموش ماند، میخکوب شدم . دوستم اسپرو در برابر من روی دیواره پلکان ایستاده بود و با صدای ملایمی که کاملاً برایم آشنا بود، پرسید: « آیا تو را ترساندم ؟ » او لبخندی بر لب داشت و نور ماه صورتش را روشن کرده بود؛ درست مانند زمانی که وی را در پاریس دیدم . در حالی که به او نگاه می کردم ، گفتم : « اسپرو، آیا این تو هستی ؟ بگذار ببینمت و لمست کنم . » دست هایم را به طرف صورت و بدنش بردم ، درست مانند قبل به نظر می آمد؛ انگار که یک موجود زنده بود. گفتم : « تو هنوز زنده ای …؟! » کنارش روی دیواره پلکان نشستم و گفت وگویی طولانی بین ما آغاز شد.
اسپرو به شرح و وصف دنیای دیگر پرداخت . او گفت : « روح هایی که از هویت خود آگاهند، در محدوده فضا و زمان نیستند.